قبله آمال من ابروی توست
ای که ابروی کجت جادوی توست
چشم های چشمه ساران جهان
منتظر غرق تماشا سوی توست
اخم را از کنج چشمت باز کن
چونکه تنها کنج خلوت کوی توست
کیستی یا چیستی ای بوالعجب
جبهه ای از خلق رویاروی توست
کوی شیرین می کشد فرهادها
کوی شیرین قصه ای از کوی توست
ای «ولی » هر قدرتی از لطف اوست
هان مپنداری که از بازوی توست
ولی حسینی (شهرستان پلدختر)
نام تو نام من؛ آبادی تو آبادی من و سبزی تو بهار من است. در خواب به یاد تو گریه کردم ای یادگار ایام جوانی، تو را به خدا می سپارم . همواره برقرار بمانی